امشب شب آخره که مزاحمت شدم
خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم
بدرقه لازم ندارم میرم عزیز ترین
نذار بمونه زیر پا.قلبم و بردار از زمین
دوست دارم برای تو یه حرف خیلی ساده بود
غافل از اینکه دل من منتظر اشاره بود
یه بارمجنون بغض کرد
بغض مجنون ترکید
اشک روی گونه هاش جاری شد
دامنش ازچکیدن اشک چشماش خیس شد
دامن ازاشک خیس مجنون، به زمین کشید وخاکی شد
خاک زمین، ازاشک دامن مجنون، گل شد
خدا، اون گل رو برداشت
وگذاشت قاطی گل نسل مجنون
به همین سادگی...