¤¤¤¤¤¤¤¤¤امید...........٬امید¤¤¤¤¤¤

    

 

داستانهای مینی مالیستی  

...***امید***... 


 

. ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببرید


 
 او امید به بخشش داشت...

  

  دوست دارم خدا جون!

فرشتگان پرسیدند چرا؟پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد...  
شخصی را به جهنم می بردند.در راه بر می‌گشت و به عقب خیره می‌شد   

تولدم مبارک!!!!!!!!!!!!!!!!!!******!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 بدون اراده متولد می شویم،    

با حیرت زندگی میکنیم و سپس با حسرت میمیریم،   

  

اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمی پذیرد   

 

 دوستی های پاک و بی آلایش است.  

 

  

تا که بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی همنفسی تا که رفتیم همه یار شدند   

 خفته ایم و همه بیدارشدند قدر آینه بدانیم چون هست    

نه در آن وقت که اقبال شکست

دلم میخواهد

   

 

من دلم میخواهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو

 هر کسی میخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد

شرط وارد گشتن شستشوی دلهاست

شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی میکوبم

و به یادش با قلم سبز بهار مینویسم

ای دوست خانه دوستی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

خانه دوست کجاست !!

تا خدا فاصله ای نیست

 

  

 

تا خدا فاصله ای نیست


 بیا


با هم از پیچ و خم سبز گیاه، تا ته پنجره بالا برویم و 

 

 ببینیم خدا


پشت این پنجره ها لحظه ای کاشته است؟


 تا خدا فاصله ای نیست ،

عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد

همیشه.................

************ 

 

همیشه اشک اونایی که به فکرمون هستن رو در میاریم..

 

و همیشه واسه کسایی که به فکرمون نیستن اشک میریزیم..

 

 همیشه به کسایی که اصلا به یادمون نیستن فکر میکنیم..   

 و همیشه کسایی که اصلا فکرشم نمیکنیم به یادمونن..

 

 

************************