میـــــــدانم این روزهـــا پر از دلتنـــــگی منی!

خودخـــــواهی نمیــــکنم بـــــاور کـــن مـــن از تو لبریزتر از دلتنـــگی ام

 و تنـــها امیـــد دســـت های تنـــهای مـــــــــن ،نفســهای گـــرم تـــوست

 که مــــرا گرم میکند

 و مـــن ایــنجا ، فقـــط شــعر میـــخوانم تـــا تــو بیــــایی و مــن هـــــم

وصــال را تصـــور کنم...

 اینـــجا ، شـــب ها هنـــوز هــم بــا خـــاطره ندیـــدنت خوابــم را بهبود میدهم

وچـــــشم به راه تــــــو هستــــم تا وقتـــی می آیـــــی

 گـــل هـــای سرنــکشیده در قلـــبم را بپـــایت پرپر کـــنم

 و منتــظرم

تا صبـــحی بــیاید تــو را ببـــینم و دســـتان زخمی از تنــهاییت را

 با بوســه هایم مـــداوا کنــــم.

 بـــاور کــــنی یا  نه دیـــگر چه فرق میــــکند؟

 مـــن تنــها مــسافر جامـــانده از زمانـــم تا اینجا بمــانم و تورا بــــه

 بهشتی بی غصه بدرقــــه کنم.


میــــــدانم تا تو هستـــی سراچه کوچه دلم غرق نوری عجیب میشود

 و من کنار تو خواهـــــم مـــــاند و تاهمیشه ستـــاره ها را

 بیــــــــــــــــــدار خواهــــــــم کرد.

تولد دوباره

سلام دوستای عزیزم.... امیدوارم حال همه تون خوب باشه... از اینکه بعد از دوماه دوباره میام

پیشتون خوشحالم......مشکلاتی بو که نشد زودتر بیام.   باورکنید دلم واستون تنگ شده بود

 از همه کسانی که تولدمو تبریگ گفتن مچکرم... واسه همهتون آرزوی موفقیت میکنم

                                        *********************************

ای داستان:

       کلاغ و طوطی هر دو سیاه و زشت آفریده شدند....طوطی شکایت کرد و خداوند

 

        او را زیبا آفرید.....ولی کلاغ گفت:"هر چه از دوست رسد نیکوست".....

 

           و نتیجه آن شد که میبینی.....طوطی همیشه در قفس.....و کلاغ همیشه آزاد......

 

                   ******************************************************

 

 

 اگر خواستید پروردگارتان را بشناسید،
 
پس به حل معماها روی نیاوردید،
 
بلکه به پیرامون خود بنگرید،
 
خواهید دید که او با کودکان شما در حال بازی است.
 
و به آسمان گسترده نظر فرا دارید،
 
می بینید که او در میان ابرها راه می رود و دستانش را در آذرخش دراز می کند و با
 
باران به زمین فرود می آید.
 
نیک اندیشه کنید آنگاه پروردگارتان را خواهید دید که در گلها لبخند می زند،
 
سپس بر می خیزد و دستهایش را در درختان تکان می دهد....

 

جبران خلیل جبران

کتاب پیامبر

 

 

تولده***********

سلام بچه ها دیروز ۲۳ اردیبهشت تولدم بود.. بیا تبریک بگین دیگه

مممنون

درد دل

              سلام......... خداجون

 

همیشه خوبی خدا.................!!!!!!

 

دیگه از  بس که گناه می کنم روم نمیشه بیام پیشت

 

سرمو بالا بگیرم تا یکم حرف بزنم................

 

آدمی که کارنامه سیاهی داره واسش خیلی سخته تا بیاد پیشت

 

به هممون یه امیدی بده خدا جون///////////////

 

خیلی مهربونی !!!!!!!!!

 

 

آرام بخش

تو را به جای همه ی کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

 

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم

 

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و

 

بهای نخستین گناه تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

 

تو را به جای همه ی کسانی که دوست نمیدارم دوست می دارم.

 

 

 

 

حالا اگر تنها شدی پس بشنو!!؟؟

 

 

خدا در قلب توست و تو در بیابان ها به دنبالش می گردی؟؟؟

 

؟ 

  

                                هر کجا محبت باشد،خدا هم هست !!!

 

         هر چه روح به خدا نزدیکتر باشد، آشفتگی اش کمتر است

 

     زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد.

 

      هر اتفاقی که می افتد،چه کوچک چه بزرگ،وسیله ای است

 

               برای آنکه خدا با ما حرف بزند و هنر زندگی

 

                              دریافت این پیام هاست.

 

        یادمان باشد دوستان هر کجا محبت باشد،خدا هم هست .

 

 

                                       ببخشین دیر شد دوستان !!!

سال تحویل

لحظه ای که سال تحویل میشه … تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند میزنی … کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه تا لبخند همیشه مهمون لبای سرخت بمونه… سال نو مبارک گلم
 
 
www.hamtaraneh.com
 
 
 
امروز دو نفر از من آدرس و شماره تورو از من میخواستن منم بهشون دادم یکیشون خوشبختی و اون یکی سعادت
سال 87 میاد سراغت
 
www.hamtaraneh.com
www.hamtaraneh.com
 
 
سایه حق
سلام
عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
www.hamtaraneh.com
 
سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز ۸۷ مبارک
 
www.hamtaraneh.com
 
باآرزوی سالی سر شار از موفقیت..
 
یک نکته.......
 
 
 سال 7030 میترایی آریایی، 3746 زرتشتی، 1387 خورشیدی. اگرچه پیامبر 1387سال
 
پیش هجرت کردند ولی سرزمین آریایی من 5645 سال پیش از آن نوروز را جشن می
 
گرفت و 2361 سال پیش از آن مردمان این دیار، خدای را ستایش می کردند و کوروش 1182
 سال پیش از آن دوستی را در جهان گسترانید. پیشینه سرزمین من بسی بیشتر از 1387
 
سال می باشد. بر سرزمین خود ببالید فرخنده باد بر همگان مقدم بهار نوروز , جاودانه
 
ترین جشن روزگار "