سلام...

 ضربان قلب حکایتی را که برای عمر گذشته تعریف کرده

 برای عمر نگذشته بازگو می کند 


 پرواز فرصت نمی دهد گربه از درخت پرنده بچیند


قفس ، سد معبر آسمانی می کند


یکی میگفت : تا آمدم به بهار فکر کنم گل از گلم شکفت


هیچ گلی به پای گل روی شما نمی رسد


فرصت ، چیزی است از جنس باد ، به بادش ندهید


 به کسی که خنده را از خودش دریغ می کند ، تبسم بیاموزید 

از دیروز یاد بگیر ، مثل فردا باش و برای امروز زندگی کن.....

نظر شما =امید درکارما

نظرات 5 + ارسال نظر
ساناز یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ب.ظ

سلام امیر اقا
خوبین
ممنون که برای دیدن وبلاگتون دعوت کردین
خیلی قشنگ بود
من از این وبلاگها خیلی دوست دارم

محمد یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:15 ب.ظ http://mohamad1385ri.blogfa.com

سلام داش امیر
بابا ایول خیلی توپ کردی
نه خوشم اومد
ولی تو فونتهاش بیشتر دقت کن شرمنده دیگه
این نوشته های اخریت حسابی مارو گرفت
هر موقع اپ کردی خبر کن
موفق باشی

نازگل دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:25 ق.ظ http://www.nazgolam.blogfa.com

سلام. ممنون از نظرتون. پست قشنگی بود.
موفق باشی.

رزهای نقره ای دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ب.ظ http://new-life.blogsky.com

سلام آقا امیر...
من که همیشه میام اینجا و نظر میدم... چرا می گین بی معرفتم؟
این چند روزه اصلا اوضاع خوبی ندارم... شاید این مدته نتونستم بیام...
یکی میگفت تا آمدم به بهار فکر کنم سردی دستانت در عمق زمستان مرگ را با من تقسیم کرد!... ):

مریم پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ http://www.arameshdel.blogfa.com

گاهی سکوت گویاتر از تکلم است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد