اطمینان

یه روز که خورشید وسط آسمون بود تمام حواس گل

آفتابگردون به اون بود.
هر جایی که می رفت
سرش رو به اون سمت می چرخوند و

 به اون خیره می شد.غروب که شد ستاره ای چشمک زد

حالا دیگه خورشید رفته بود و افتابگردون سرش رو پایین

انداخت میدونی چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آخه گلها هیچوقت

خیانت نمی کنند

نظرات 7 + ارسال نظر
نیما پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:31 ب.ظ http://gamedot.blogfa.com

سلام امیر جان...
بلاگ بسیار زیبایی داره...
از شعرات استفاده بردم...
ادامه بده...
موفق باشی...

اذین پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:54 ب.ظ

سلام
قشنگ بود ولی...
گل افتابگردون همیشه پشت به خورشید خلاف تصور عامه!!

omidontop پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:04 ب.ظ

nice

رضا پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:54 ب.ظ http://www.resa,asemon.blogsky.com

امیر جان خیلی قشنگ بو د
واقعا دوره ما پر از ....
خیانته کارش نمیشه کرد
بارم بیا پیش ما

مونا پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:59 ب.ظ http://mona.you.blogfa.com

سلام
وبلاگ جالب دارین
وبلاگتونوسیو کردم که بعدا از سر فرصت
بخونمش
نظر اصلیمو بعد میدم
بای

هنگامه جمعه 12 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ب.ظ

زیبا بود
موفق باشی

مریم شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:40 ب.ظ http://www.arameshdel.blogfa.com

سلام امیر آقا خوبید شما؟
اول از همه از لطفی که نسبت به من دارید ممنونم در ضمن وبلاگ شما هم خیلی زیباست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد