یا مهدی.... دوست دارم.......بیا منتظریم
تو کسی هستی که تمام آرزوهای ما را برآورده می کنی
تو کسی هستی که از ما مراقبت می کنی
تو کسی هستی که زبان قلب ها را می فهمی
تو کسی هستی که به آرزوهای دل ما گوش می کنی ( به تپش های قلب ما)
هیچ چیز از تو پنهان نیست ( همه چیز را می دانی)
حالا من چه چیزی می توانم از تو بخواهم؟
تو متعلق به من هستی و من متعلق به تو
پس به دعاهای من گوش کن
تو باید سال بعد دوباره برگردی . به صدای این مجنون پرشور گوش کن
ما تنها زمانی آرامش خواهیم داشت که یک نظر تو را ببینیم
آه ای صاحب پیروزی
ای پدر همه ما
واسه ادمای تنهای
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، تو ای بانوی شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
منتظر نظرتتون هستم
کودکی
نمی دانم این چندمین بار است که دست تو را گم می کنم . شاید شایسته دست مهربان تو نیستم ...
اما مرا کودکی تصور کن ... یا شاخه گلی تنها در سیاره ات ... کنایه های من از سر خشم نبود ...
تو عازمی و من تو را دوست می‌داشتم ... 
حال که می خواهی بروی برو ... می‌دانم که روزی دوباره دست تو را خواهم یافت .. هیچ دور نیست آن زمان ..
گاه و بیگاه چتر مرا باز کن و ببین که صورتم زیر سیلی آفتاب داغ می‌شود .... می دانم که لحظه وداع نزدیک
است .... بایست .... ! من خواهم گریست ... تو به جان من بدی روا نداشتی ... 
تو خواهش قلبم را ندیده می گیری .... و خوب می دانم این منم که اسیر سیاره تو می مانم و تو سفر می کنی ...
یادت باشد وقتی به ستاره ها سفر کردی من از همینجا
برایت دست تکان خواهم داد .... زیر سایه بان یاد تو منتظر خواهم ماند زیرا که عشق هرگز نمی میرد ....
یا حق
چشم
روزی دختری بود که خیلی احساس می کرد عاشقه
او دوست پسری داشت که اونو خیلی دوست داشت ....
ولی دختر کور بود ..دختر می گفت
اگه من چشمام رو داشتم همیشه و تا ابد
عاشق دوست پسرم می موندم ....
یه روزی یکی نفر چشماشو به دختر هدیه میده
و دختره بینایی شو بدست میاره ....
میاد پیش دوست پسرش می بینه اون کوره بهش میگه ..
برو من دیگه تو رو نمی خوام دوست ندارم....
دوست پسرش با صدای غم گرفته و دلشکسته می گه ...
باشه من میرم ...
ولی مواظب چشمام باش عزیزم ....
تورا
جملاتی از بزرگان
وقتی درباره دیگران قضاوت می کنی، آنان را تعریف نمی کنی، خودت را تعریف می کنی
دروغ فایده ای ندارد و یکی از عوامل شکست در روابط است. هیچ
چیزی ویرانگرتر از این نیست که متوجه گردیم کسی که به او اعتماد
داشته ایم ، عمری فریبمان داده است
پرندگان هرگز در غارها نمی خوانند ، و همچنین انسانها. ما آزاد خلق
شده ایم و عشق را بدون اجبار حق خود میدانیم . هر نوع دیگرش
تقلبی است ، تازه اگر تحریف عشق نباشد
خوشبختی ما تا حد زیادی به وقار و شخصیت ما مربوط می شود. بدون
احترام به خود ، بدون احساس ارزشی برای خود که از بدو تولد حق
ماست. توان دادن و گرفتن همه چیز را از دست میدهیم ،
حتی موهبت بزرگی همچون عشق را
روزی که به خاطر فردایش زیسته شود ، همواره با یک روز تاخیر دریافته خواهد شد
دوستدار شما امیر.. یا حق