دست بر دعا:::******** در ماه مبارک رمضان

خداوندا! در این برهوت عاطفه، هر که را تتمه دلی برای مهر ورزیدن هست

 گرامی بدار و سرش را به سنگ جفا آشنا مکن.


خدایا! کاری کن که دل قرار گیرد.


خدایا! عاشقان را بساز و خستگان را بنواز و دیگران

را از چشم دوستدارانت بینداز.

دلهای سنگ آسا را بشکن تا مگر در شکستگی‌ها نشانی از تو بیابند.


 خدایا! توفیق ده تا جز به مقام تو نیندیشم

و جز به جاه تو دل نبندم و جز به منصب رضای تو را آرزو نکنیم.


خداوندا! به ما آنچنان فراستی عطا کن که عشق را از هوس باز شناسیم

 و نور رحمان را از تار شیطان تمیز دهیم و میان

 حقیقت و باطل حقیقت اندود، فرق بگذاریم.

بوی غربت

بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم


اگر چه می دانی که در غریبی زیستم


مثل رودی بستر این خاک طی کرده ام


تا بفهمم عاقبت در جستجوی کیستم


روبروی آینه شب تا سحر غم می خورم


تا بفهمم عاقبت سایه ی گم گشته ی کیستم


اگر چون کبک می خوانم اگر چون کوه خاموشم


صدای توست در فکرم خیال توست در ذهنم

آوا کوه بر

اختیار


نمی دانم که ما خوشبختیم یا بدبخت؟


خوشبخت، زیرا عصر ما، عصر تکنولوژی است، عصر همانند سازی، عصر آفریدن


و بدبخت، زیرا که روح ما، خم و ناتوان زیر بار اطلاعات به ذهن حمّالی می دهد

خوشبخت که می توان با جت سریع و سیر، دنیا را کمتر از یک روز دَرنَوردید


و بدبخت که در فشردگی زمان و در حسرت تعطیلات


تنها می توانیم قدم هایمان را از ماشین تا اطاقک کار بشماریم

خوشبخت که می توان کتاب را به صورت الکترونیک خواند و کاغذ مصرف نکرد


و بدبخت که دیگر مرگ درختان به قیمت یک جاده ما را سوگوار نمی سازد

خوشبخت که می توان کلاس عرفان در اینترنت داشت و پیر را پشت شیشه دید


و بدبخت که برای پرداختن کلاس روحمان را زیر منگنه میگذاریم و می فروشیم

خوشبخت، چون علم آنقدر رفته به پیش، که دنیا دگر دهکده ای است


و بدبخت که در این دهکده همه خسته، همه بیگانه، همه سرگردان

خوشبخت که انسانیم و فرشته ها به فرمان ما و بدبخت که مختاریم


مختار که نابود سازیم مثلث روح و جان و تن


و برانیم گاری علم را در جادهء صاف بشریت

                                                                   amir

زیبای*****----****

بسیاری از ما در زندگی تلاش میکنیم که صورت و ظاهری آراسته داشته باشیم

و تا حد تعالی آنرا به پیش ببریم.


مشکل زمانی پیش می آید که صورت را همه چیز میدانیم.


نیازی به تعالی رساندن صورت نیست، فقط کافیست که آنرا درک کنیم.


صورت بسیار زیباست، بدن بسیار زیباست، اما نباید چنین تفکری پیش آید

 که همه جنبه های انسانی در ظاهر نهفته است.


به عمق بیشتری نیاز است که با چشم قابل مشاهده نیست.


بدن سطح است و روح عمق آن. این دو مقوله  جدا از هم نیست.


خداوند و جهان یک هستند.

 
جهان سطح است و خداوند عمق آن.


عمق بدون سطح معنایی نخواهد داشت و سطح بدون عمق بی مفهوم.

 
تنها در زبان است که تقسیم مطرح میشود؛ واقعیت آن چنین تجربه دوگانه ای نخواهد داشت.


 پس بخاطر داشته باشیم برای رسیدن به تعالی باید تمام زوایای انسانی به صورت هماهنگ زیبا گردد.
 

 

سلام...

 ضربان قلب حکایتی را که برای عمر گذشته تعریف کرده

 برای عمر نگذشته بازگو می کند 


 پرواز فرصت نمی دهد گربه از درخت پرنده بچیند


قفس ، سد معبر آسمانی می کند


یکی میگفت : تا آمدم به بهار فکر کنم گل از گلم شکفت


هیچ گلی به پای گل روی شما نمی رسد


فرصت ، چیزی است از جنس باد ، به بادش ندهید


 به کسی که خنده را از خودش دریغ می کند ، تبسم بیاموزید 

از دیروز یاد بگیر ، مثل فردا باش و برای امروز زندگی کن.....

نظر شما =امید درکارما

نکته؟


 خنده ، گریه را عاقبت به خیر می کند  


 آب تنبل روانهء  چاله می شود


آنها که فکرشان فلج است ، نیازی به ویلچر ندارند


 بعضی ها ، درد را می بینند و بعضی می پرسند  


بعضی ها ، به خودشان دروغ می گویند و بعضی به دیگران ، شما چه می کنید


اکثرا? برای این که خودشان را درست کنند ، همه را خراب می کنند

 سقوط جسد  پرنده تیر خورده را به راه راست هدایت می کند

 گل تشنه در هوای بارانی انتظار باغبان را نمی کشد

 به عقیدهء پرنده محبوس آسمان لبریز از پروازهای برباد رفته است